تقصیر ساعت کاری ام است که صبح خروس خوان می روم و صلاه ظهر می ایم و شانس دیده
شدن را از دست می دهم
تقصیر خواهرم است که از شوهرش طلاق گرفت و باعث شد نظر همه نسبت به ما عوض شود.
تقصیر بابا است که ان قدر پول ندارد که چشم ملت در بیاید .
تقصیر مامان است ... مگر نمی گویند مادر را ببین دختر را بگیر.
تقصیر پسر عمو است که نفهمید عقد دختر عمو و پسر عمو را در اسمان ها بسته اند .
تقصیر مادر شوهر عمه است می دانم که بختم را او بسته.
تقصیر پسر همسایه دست راستی است که به خودش اجازه داد از من خواستگاری کند.
تقصیر پسر همسایه دست چپی است که به خودش اجازه نداد از من خواستگاری کند .
تقصیر تلویزیون است که توی همه سریال هایش همه جوان ها ازدواج می کنند و اصلا به مشکلات ما جوان های ازدواج نکرده نمی پردازد .
تقصیر مطبوعات است که توی مطالبشان همه جوان ها از هم طلاق می گیرند و مردم را نسبت به ازدواج بدبین می کنند .
تقصیر دولت است که فکری برای حل بحران ازدواج جوان ها نمی کند .
تقصیر مجلس است که به جای سربازی اجباری پسر ها را مجبور به ازدواج نمی کند.
تقصیر سازمان ملل است که روی سر درش نوشته شده بنی ادم اعضای یکدیگرند اما مشخص نکرده که مثلا من بنی عضو کی هستم .
تقصیر کره زمین است که جوری نچرخید که من و نیمه گمشده ام به هم برسیم.
تقصیر قمر است که روز به دنیا امدن من در عقرب بوده.
خورشید باش تا از نورت گرمای عشق را احساس کنیم و در سایه های مهربانی ات در عطش اسمان بجوشیم . خورشید بودن یعنی انعکاس عاطفه ها . برق نگاهی که از چشمی میجوشد به اشتیاق دیدار . و تو اگر خورشید شوی تکسوار اسمان خواهی بود چون برای اقیانوسهای خالی ذهنم همیشه ی همیشه اقاقی سر بلند بر دیوارها بوده ای و خواهی بود
اگر روزی به تو رسیدم انگاه اشکم را روانه میسازم انگونه که سرا پا اشک شوی در هجوم گریه هایم . مخمل پوش شبهایم وای رویایی ترین فصل زندگی ام دلم انگونه تنگ توست که خویش را از یاد برده و باورش را پاک کرده از باور همه چیز.من دنبالت میگردم ان گونه که یک روز میان غروبی ترین لحظهه ها بیابمت و انگاه دستان معصوم و پر از سخاوت محبتت را به من هدیه کنی و من دستانت را پر سازم از مروارید اشکم که بی تو بودن سخت بود برای عابری که هیچگاه ماندگار کوچه ای نبود جز کوچه ی عشق تو
برای رسیدن به عشقت از دنیا بگذر اما هیچ وقت عشق رو گدایی نکن
عشق چیست ؟